دانلود رمان نورا از هانیه محمدی
❤️🔥رمان: #نورا✨
✍️🏼نویسنده: #هانیه_محمدیاری
🔥ژانر: #عاشقانه💗
سیاوش بزرگمهر مرد مورد اعتماد همه.مردی که بچه های یتیم برادر مرحومش و زیر بال و پرش گرفته. مردی که جوونی نکرده و از خیلی سالا پیش دل به چشمای نورا داده که براش دور و دست نیافتنیه. حالا نورا هم عاشقش شده و وارد رابطه شدن.اما زندگی سیاوش رازهایی داره که دست و پاشو بستن…
نورایی که چشم پسر برادرش آراز و هم گرفته.
آرازی که اصلا مورد اعتماد نیست و می خواد هر طور شده نورا رو به دست بیاره…
جدید🥳
✨<< نورا >>✨
دانلود رمان مربای پرتقال از بهار محمدی
✨>>ســــ💗ـــوپــــــرایـــ🥂ـــز <<✨
❤️🔥رمان: #مربای_پرتقال | مربای پرتقال🍊✨
✍️🏼نویسنده: #بهار_محمدی
🔥ژانر: #عاشقانه #طنز🥹💗
دست روغنی و سیاهش را، با لباس کار آبی رنگش پاک میکند.
– اوستا من کارم تمومه… دیگه کدومو درست کنم؟
مرد لاغر اندام با خوش رویی نگاهش میکند و به ماشین بیرون گاراژ اشاره میزند.
– اینجا دیگه کار نداری پسر. اگه یه دستی به اون پارسه بکشی صاحابش عصری میاد ببرتش.
سیاوش با پشت دست عرق پشانیاش را میگیرد.
– رواله اوستا.
آفتاب سر ظهر مستقیم در مغزش میتابد.
دوست دارد خودش را در استخر یخ رها کند…
دست به کمر میگرد و نگاهی به آسمان می اندازد.
– مَصبِتو شکر. اینم لابد حکمته دیگه! ما سگ کی باشیم بخوایم شکایت کنیم؟
قمقمهی پلاستیکی را از روی سکو برمیدارد….
دانلود رمان پرتویی در تاریکی از سعیده براز
❤️🔥رمان: #پرتویی_در_تاریکی👁🖤
✍️🏼نویسنده: #سعید_براز
🔥ژانر: #عاشقانه #تجاوزی #ازدواج_اجباری💗
نتوانستم اسمش را کامل بگویم چرا که اردوان صورتم را با هر دو دستش گرفت و لب هایم را بوسید. چنان سریع و با حرارت می بوسید که فرصت نفس کشیدن را از من گرفته بود و بعد به یک باره لب هایم را رها کرد و پیشانی اش را به پیشانی ام چسباند.
ـ خیلی بی قرارتم پرتو.
اردوان در حالی که نفس نفس می زد این حرف را گفت.
ـ بزار امشب بیام بالا.
حرفی نزدم و فقط سرم را پایین انداختم و اردوان محکم با مشت به دیوار کنار سرم ضربه زد و رفت. اصلا نترسیدم چون می دانستم از ترس پدرش جرات ندارد آسیبی به من بزند.و این وسط فقط دست خودش بود که …….